سقطفروش
نویسه گردانی:
SQṬFRWŠ
سقطفروش .[ س َ ق َ ف ُ ] (نف مرکب ) کسی که میوه افتاده را برداشته ارزان فروشد. (آنندراج ) (غیاث ). || دراصطلاح بازاریان دکانداری که قند، چای ، شکر، لیموی عمانی خشک ، فلفل ، زردچوبه ، میخک چینی (گیاه )، دارچینی ، زرشک پلویی ، سریشم ماهی ، نفط و... فروشد. (یادداشت مؤلف ). || شاعری که الفاظ و معنی سهل و افتاده و مبتذل در اشعار پسندد. (آنندراج ) (غیاث ).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
(سَ قَ فُ) همان سقطفروش است. می رفت پشت تیغه و می شد سقط فروش. کبریت و زردچوبه و صابون و قند را هربار همراه خود می برد... (گلستان، ابراهیم، از روزگار ...