۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
(سَ قَ فُ) همان سقطفروش است. می رفت پشت تیغه و می شد سقط فروش. کبریت و زردچوبه و صابون و قند را هربار همراه خود می برد... (گلستان، ابراهیم، از روزگار ...
سقطفروش .[ س َ ق َ ف ُ ] (نف مرکب ) کسی که میوه افتاده را برداشته ارزان فروشد. (آنندراج ) (غیاث ). || دراصطلاح بازاریان دکانداری که قند، ...