اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سلف

نویسه گردانی: SLF
سلف . [ س َ ] (ع مص ) شیار کردن زمین را برای زراعت . || هموار کردن آن را (زمین را) بماله . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). زمین را بماله راست کردن . (المصادر زوزنی ). || چرب کردن راویه . (ناظم الاطباء). || (اِ) انبان دفزک یا عام است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). انبان بزرگ . (مهذب الاسماء). || پوست کم پیراسته . ج ، اَسلُف و سلوف . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
صلف . [ ص َ ل ِ ] (ع ص ) مرد لافی . ج ، صَلافی ، صُلَفاء، صَلِفین . (منتهی الارب ).
صلف . [ ص َ ل َ ] (ع مص ) لاف زدن . (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (تاج المصادر بیهقی ). لاف . (اسدی پاول هورن ) : گل با دوهزار کبر و ناز و صلف ...
صلف . [ ص َ ل ِ ] (ع ص ، اِ) خنور گران . (منتهی الارب ). || طعام بی مزه . (منتهی الارب ) (دهار). || خنور که آب کم برد. (منتهی الارب ).- س...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.