اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سیم کش

نویسه گردانی: SYM KŠ
سیم کش . [ ک ُ] (نف مرکب ) (از: سیم ، نقره ۞ + کش ، کشنده ، قاتل ). (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). کنایه از مسرف و بوالفضول . (آنندراج ). بسیار خرج کننده . (فرهنگ رشیدی ). متلف سیم . (غیاث اللغات ). کنایه از مردم مسرف و بسیار خرج کننده . (برهان ) :
ازپس کنیت سگی چیست بشهر نام ما
دردکش ملامتی سیم کش قلندری .

خاقانی .


سیم کشانی که بزر مرده اند
سکه ٔ این سیم بزر برده اند.

نظامی .


سیم کشان کآتش زر کشته اند
دشمن خود را به شکر کشته اند.

نظامی (مخزن الاسرار ص 135).


|| (ن مف مرکب ) طالب مال و اسباب و نگاهدارنده . (برهان ). کنایه از طالب دنیا چه گویااو کشته و عاشق سیم است . (آنندراج ). به این معنی ظاهراً بفتح کاف است . (حاشیه ٔ برهان چ معین ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۳ ثانیه
سیم کش . [ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) (از: سیم ، مفتول + کش ، کشنده ، جرار). (حاشیه ٔ برهان چ معین ). استاد مفتول کش اعم از آنکه مفتول طلا، نقره ،...
حسن سیم کش زاده .[ ح َ س َ ن ِ ک َ دَ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ خلوتی فیضی مولوی رومی واعظ (1036 - 1102 هَ . ق .). شیخ زاویه ٔ میربخاری بود. او راست ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.