گفتگو درباره واژه گزارش تخلف شاه نویسه گردانی: ŠAH شاه . (ع ص ) رجل شاه ُ البصر؛ به معنی رجل شائه البصر است ، یعنی مرد تیز بینایی . (از منتهی الارب ). ۞ واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۷۰۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۱ ثانیه واژه معنی شیخ شاه شیخ شاه . [ ش َ ] (اِخ ) لقب ابراهیم شروانی دربندی . رجوع به ابراهیم دربندی شود. شاه ولد شاه ولد. [ وَ ل َ ] (اِخ ) پنجمین از آل جلایر که حکام عراق بودند. در سال 813هَ . ق . حکومت داشته است . (معجم الانساب ج 2 ص 377). شاه وله شاه وله . [ وَ ل َ ] (اِخ )دهی از دهستان جاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. دارای 861 تن سکنه . آب آن از چاه و قنات . محصول آن غلات و لب... شاه ولی شاه ولی . [ وَ ] (اِخ ) دهی از دهستان گرمادوز بخش کلیبر شهرستان اهر. دارای 5 تن سکنه . آب آن از چشمه . محصول آن غلات است . (از فرهنگ جغرا... شاه ولی شاه ولی . [ وَ ] (اِخ ) دهی از دهستان اوباتو بخش میرانشاه شهرستان سنندج . دارای 130 تن سکنه . آب آن از رودخانه و چشمه . محصول آن غلات ، ح... شاه ولی شاه ولی . [ وَ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش مرکزی شهرستان شوشتر. از 14 قریه ٔ بزرگ و کوچک تشکیل شده و سکنه ٔ آن در حدود 2000 تن است ... شاه ولی شاه ولی . [ وَ ] (اِخ )دهی از دهستان خنافره بخش شادگان شهرستان خرمشهر. دارای 508 تن سکنه . آب آن از رودخانه . محصول آن غلات ، خرما و برنج... شاه ولی شاه ولی . [ وَ ] (اِخ ) مرکز دهستان شاه ولی بخش مرکزی شهرستان شوشتر. دارای 100 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ کارون . محصول آن غلات ، برنج ... شاه بازی شاه بازی . (حامص مرکب ) حالت و کیفیت شاهباز. || بازی کودکان که یکی شاه و یکی وزیر و یکی میراخور ویکی مقصر بود. (یادداشت مؤلف ). بازی شا... شاه بابک شاه بابک . [ ب َ ] (اِ مرکب )برنوف . (تذکره ٔ انطاکی ) (تاج العروس ). آن گیاهی است که در مصر بسیار باشد طلای عصاره ٔ آن در محلول نیلنج ۞ بر م... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱۴ ۱۵ ۱۶ ۱۷ ۱۸ صفحه ۱۹ از ۷۱ ۲۰ ۲۱ ۲۲ ۲۳ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود