شب
نویسه گردانی:
ŠB
شب . [ش َب ب ] (ع مص ) زیاده کردن حسن و جمال زن را سراندازاو چه سفیدی چهره در برابر سیاهی موی یا سرانداز وی را زیباتر کند. (از متن اللغة) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). || افروخته کردن لون . (مصادراللغه ٔ زوزنی ص 94). || بهیجان در آوردن . تهییج کردن . (از متن اللغة). || برانگیختن آتش و جنگ . (مصادر اللغه ٔ زوزنی ص 94). برافروختن آتش و جنگ و مانند آن . (از متن اللغة) (از آنندراج ). شب النار، او شب الحرب ؛ یعنی برافروخته گردید آتش . یا جنگ برافروخته گردید. || روییدن و نمو کردن . (از اقرب الموارد). || بالا کردن اسب دستهای خود را. (از اقرب الموارد). || (اِ) بلندی هر چیزی . (آنندراج ). ارتفاع . (متن اللغة).
واژه های همانند
۱۷۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۴ ثانیه
هالووین Jack-o'-Lantern 2003-10-31.jpg کدوی هالووین، یکی از نمادهای هالووین برپایی توسط مسیحیان غربی و بسیاری از افراد غیرمسیحی در سرتاسر جهان اهمیت ن...
دیبای شب اندر روز. [ ی ِ ش َ اَ دَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) بمعنی دیبای شب افروز است . و آن نوعی از دیبا که در عرف هند بافند. (بهار عجم ) (آ...
خیمه شب بازی درآوردن . [ خ َ / خ ِ م َ / م ِ ش َ دَ وَ دَ ] (مص مرکب ) نمایش خیمه شب بازی دادن . || کنایه از اداء و اطوار درآوردن . (یادداشت مو...
شنیدهایم که محمود غزنوى، شب دِى
شراب خورد و شبش جمله در سَمور گذشت
گداى گوشه نشینى لب تنور گرفت
لب تنور بر آن بینواى عور گذشت
على الصّباح بزد ن...
27 آذر سالروز درگذشت مولوی، «روز عُرس»، وصال جاودانه مولوی با معشوق نامیده شده است.
مراسم روز عرس همه ساله از اول تا هفدهم دسامبر در شهر قونیه و در ب...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.