شجعاء
نویسه گردانی:
ŠJʽAʼ
شجعاء. [ ش َ ] (ع ص ) مؤنث اشجع. ج ، شُجع. (از اقرب الموارد). رجوع به اشجع شود. زن پردل و دلاور.(منتهی الارب ). شجیعة. (از اقرب الموارد). || دراز. (از اقرب الموارد). || ناقة شجعاء؛ شترماده ٔ سبک دست و پا در رفتن . (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۴۵ مورد، زمان جستجو: ۱.۶۷ ثانیه
شاه شجاع . [ ش ُ ] (اِخ ) فرزند مبارزالدین محمدبن امیر مظفربن منصوربن پهلوان حاجی است .53 سال عمر کرد و 25 سال سلطنت نمود و در سال 786 هَ ....
شجاع علیلو. [ ش ُ ع َ ] (اِخ ) دهی از دهستان منجوان بخش خداآفرین شهرستان تبریز. دارای 174 تن سکنه ، آب آن از چشمه ، محصول آن غلات است . (...
شجاع قاجار. [ ش ُ ع ِ ] (اِخ ) شجاع السلطنه . رجوع به شجاع السلطنه شود.
شجاع السلطنه . [ ش ُ عُس س َ طَ ن َ / ن ِ ] (اِخ ) از شاهزادگان نامور عصر قاجاریان بود. مولف مجمعالفصحاء نویسد: شاهزاده حسنعلی میرزا ونوه ٔ فتحعل...
روستای شجاع واقع درشهرستان جلفابا3000نفر جمعیت یکی ازپرجمعیت ترین روستاهای این شهرستان بوده که ازنظر گردشگری فوق العاده مهم بوده وازنقاط گردشگری ان می...
شجاع خوارزمیه . [ ش ُ ع ِ خوا / خا رَ می ی َ ] (اِخ ) نام مادر خلیفه المتوکل علی اﷲ است . وی در سال 248 هَ . ق . درگذشته است . (مجمل التواریخ...
اخی شجاع الدین . [ اَ ش ُ عُدْ دی ] (اِخ ) خراسانی . کوتوال قلعه ٔ بم از دوران ابوسعیدخان تا زمان امیر مبارزالدین محمد مظفری . مبارزالدین چند ...
شجاع آباد پایین . [ ش ُ دِ ] (اِخ ) دهکده ٔ کوچکی است از دهستان نوق شهرستان رفسنجان که دارای 20 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج ...
شاه شجاع افغانی .[ ش ُ ع ِ اَ ] (اِخ ) از خاندان شاه درانی است . چند بار خلع شد و مجدداً به تخت نشست از جمله : بار اول سلطنت 1216 هَ . ق . /...
شاه شجاع کرمانی . [ ش ُ ع ِ ک ِ ] (اِخ ) رجوع به شاه بن شجاع کرمانی و غزالی نامه ص 97 و نفحات الانس ص 56 شود.