شحر
نویسه گردانی:
ŠḤR
شحر. [ ش ِ ] (ع اِ) شط. (اقرب الموارد). رود.
واژه های همانند
۱۲۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۳ ثانیه
تهی شهر. [ ت ُ ش َ ] (اِخ ) دهی از دهستان کوهبنان بخش راور است که در شهرستان کرمان واقع است و 300 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران...
ذات شهر. [ ت َ ش َ رِن ْ ] (ع ق مرکب ) به ماهی . در ماهی .
یای شهر. [ ش َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سراجو بخش مرکزی شهرستان مراغه دارای 250 تن سکنه است . آب آن از صوفی چای است . (از فرهنگ جغرافی...
ینی شهر. [ ی ِ ش َ ] (اِخ ) نام قضایی است در ولایت خداوندگار و با ناحیه ٔ ازنیق 85 پارچه ده دارد و عده ٔ اهالیش به 58202 تن بالغ می گردد. قس...
کنایه به شهر عشاق---شهری در مازندران که پشه های گزنده و بد نیش دارد
نفت شهر. [ ن َ ش َ ] (اِخ ) نفت شاه سابق . به نفت شاه رجوع شود.
نیک شهر. [ ش َ ] (اِخ ) نام یکی از بخشهای چهارگانه ٔشهرستان چاه بهار و همچنین نام قصبه ٔ مرکز بخش است . در شمال چاه بهار واقع شده و حدود آن ...
شهر هرت . [ ش َ رِ هَِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از جایی است بی نظم و هرکه به هرکه و مشوش و درهم و جاییکه در آن قانون و مقرراتی حکم...
اَبَرشَهر یا اَبهَرشهر نام باستانی خراسان و مرکز آن نیشابور در دورهٔ ساسانیان است. ابرشهر در سنگنبشتهای از شاپور یکم در کعبهٔ زرتشت واقع در نقش رستم...
اَبَرشَهر [Abaršahr][۱] یا اَبهَرشَهر؛ نام باستانی نیشابور (یا همان نیو شاپور به معنی شاهپور پهلوان) و نام قدیم خراسان فعلی یا ایالت نیشابور[۲]؛ نام ق...