گفتگو درباره واژه گزارش تخلف شدن نویسه گردانی: ŠDN شدن . [ ش َ دَ ] (اِ) بره ٔ آهو. (یادداشت مؤلف ) : ز عدل و ز انصاف تو در جهان نیندیشد از شیر شرزه شدن .فرخی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱,۳۴۸ مورد، زمان جستجو: ۱.۳۳ ثانیه واژه معنی بارز شدن بارز شدن . [ رِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) پدیدار شدن . نمایان شدن . هویدا شدن . نمودار گردیدن . آشکارا شدن . ظاهر شدن : هیچکدام به میدان مبارزت بارز... باب شدن باب شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) متداول . معمول . مرسوم . مد شدن . رجوع به باب شود. ایل شدن ایل شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مطیعشدن . تسلیم شدن . منقاد گشتن . (فرهنگ فارسی معین ). امیر شدن امیر شدن . [ اَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) امارة. (تاج المصادربیهقی ). فرمانروا شدن . رجوع به امیر و امارت شود. الف شدن الف شدن . [ اَ ل ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) رجوع به الف شود. اعدا شدن اعدا شدن . [ اَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) دشمن شدن . خصم گردیدن : چون خار تو خرما شد ای برادریک رویه رفیقان شوندت اعدا.ناصرخسرو. اغوا شدن اغوا شدن .[ اِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) گمراه شدن . بیراه گردیدن . افسر شدن افسر شدن . [ اَ س َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از پادشاه شدن باشد. (برهان ) (آنندراج ). و رجوع به افسر و ترکیبات آن شود. افشا شدن افشا شدن . [ اِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) آشکار شدن . منتشر گردیدن : قماری در محبت با غمی می باختم پنهان رخی آمد برون از پرده و این راز شد افشا.تأ... آباد شدن آباد شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) عمران پذیرفتن . تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱۸ ۱۹ ۲۰ ۲۱ ۲۲ صفحه ۲۳ از ۱۳۵ ۲۴ ۲۵ ۲۶ ۲۷ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود