۱,۳۴۸ مورد، زمان جستجو: ۳.۰۳ ثانیه
شادمانه شدن . [ ن َ / ن ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) شاد شدن . راضی و خشنود شدن : به خیره میازارش ایچ آرزوی به کس شادمانه مشو جز بدوی . فردوسی .ببی...
گوارنده شدن . [ گ ُ رَ دَ / دِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) گوارا گردیدن . گوارنده گردیدن . انهضام . (تاج المصادر بیهقی ). مرائت . (منتهی الارب ) (ترجمان ...
گوناگون شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) متنوع شدن . مختلف شدن . || رنگارنگ شدن . رجوع به گوناگون شود.
ناپدیدار شدن . [ پ َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) غیب شدن . غایب شدن . گم شدن . نامرئی شدن : در آن بیابان بی پایان ناپدیدار شد. (سندبادنامه ص 144).و ...
نامبردار شدن . [ ب ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) معروف و مشهور شدن . سرشناس گشتن . سروری و سالاری یافتن : نبیره ، پسر داشتم لشکری شده نامبردار هر کشور...
نافرمان شدن . [ ف َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) استعصا. عصیان کردن . سرکشی کردن . طاغی و یاغی شدن . فرمان نبردن . متمرد شدن : و فتح به بست به خال...
گستریده شدن . [ گ ُ ت َ دَ / دِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) منبسط شدن . پهن شدن . انتشار یافتن . تعمیم یافتن . افاضه شدن بطور عموم : فضل تو بر همه شع...
گذارنده شدن . [ گ ُ رَ دَ / دِ ] (مص مرکب ) عبور کردن . رد شدن . رجوع به گذاردن شود : بیامد یکی ناوکش بر میان گذارنده شد بر سلیح کیان .دقیقی ...
کارسازی شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) پرداختن . ادا کردن دینی را چنانکه گویند: «عند المطالبه کارسازی شود».
کارکشته شدن . [ ک ُ ت َ / ت ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مجرب شدن . ورزیده شدن . سخت آزموده شدن . و رجوع به معانی کار کشته شود.