شدن
نویسه گردانی:
ŠDN
شدن . [ ش َ ] (ع اِ) درختی است شکوفه ٔ آن مانند شکوفه ٔ یاسمین . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۱,۳۴۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۵ ثانیه
گیج شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) دست و پا گم کردن . حیران شدن . خود را گم کردن : گیج شده ست این سر من این سر سرگشته ٔ من تا که ندانم پسرا...
با الف غلط است.
نگاه کنید به علاف شدن.
آبگز شدن : تباه شدن قسمتی از میوه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
در فرهنگ کوچه به معنای از کار و زندگی افتادن.
احتمالا دلیل به وجود آمدن این اصطلاح این است که علاف ها (نگاه کنید به علاف) مرتبا در کوچه ها می گشتند ت...
اش و لاش شدن، لت و پار شدن، مضروب شدن، کشته شدن، به قتل رسیدن، مردن، صدمه دیدن، کتک خوردن
حالت اضطراب و کلافه شدن و پا کوبیدن ودم تکان دادن و لرزش بدن اسب و قاطر و الاغ است در اثر تجمع مگس روی زخم بدن آن ها
پَ. به توانایی پرواز رسیدن پرنده در گویش کازرونی(ع.ش)
رُ چُ. نخی که به هم می پیچد در گویش کازرونی(ع.ش)