۱,۳۴۸ مورد، زمان جستجو: ۱.۱۰ ثانیه
نثار شدن . [ ن ِ ش ُ دَ ](مص مرکب ) افشانده شدن . (ناظم الاطباء) : ای دریغا اشک من دریا بُدی تا نثار دلبر زیبا شدی . مولوی .- جواهرنثار تحقیق ...
نرم شدن . [ ن َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) دَمَث . نُعومة. (تاج المصادر بیهقی ). لیان . (از ترجمان القرآن ) (از منتهی الارب ). ملاینه . (از منتهی الارب...
نسق شدن . [ ن َ س َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) برقرار شدن . مقرر شدن . (ناظم الاطباء) : ز فرمان همایون شد در این عیدچراغانی که شبها روز گردیدنسق شد ...
مات شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) حیران و سرگردان شدن . مشوش و مضطرب شدن . (از ناظم الاطباء). سخت متحیر شدن . مبهوت شدن . سخت حیرت زده گشتن ...
لیت شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) له شدن . آب افتادن میوه ای بر اثر فشار، چنانکه به حد اضمحلال برسد. به لزجی گرائیدن بر اثر فشار یا پختن .
مانع شدن . [ ن ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) جلوگیری کردن . منع کردن . بازداشتن : هیچ چیز که مانع شود در رفتن راه نبود. (سفرنامه ٔ ناصرخسرو).بزرگانی ک...
لول شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مست ِ مست شدن . سخت مست شدن . سیاه مست شدن .
لمس شدن . [ ل َ ش ُ دَ] (مص مرکب ) ۞ فالج گونه شدن . بی حس و بی حرکت ارادی گشتن اندامی . لَس شدن . بی حس و حرکت شدن عضوی : دستم لمس شده...
لنگ شدن . [ ل َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) از یک پای عاجز شدن . شل شدن . در پای کوتاهی یا شکستگی یافتن . اقعاد. (منتهی الارب ). || لنگ شدن کاری ...
لوث شدن . [ ل َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) لوث شدن خون یا بزه و تقصیر یا امری ؛ مجازاًبه چند یا چندین تن نسبت داده شدن تخفیف کیفر را.