۱,۳۴۸ مورد، زمان جستجو: ۱.۸۵ ثانیه
برگذار شدن . ۞ [ ب َ گ ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) پایان یافتن . ختم شدن . انجام یافتن . بانجام رسیدن .(یادداشت دهخدا): پس از برگذار شدن مراسم حج ...
برگزار شدن . ۞ [ ب َ گ ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) برگذار شدن . انجام یافتن . رجوع به برگذار کردن شود.
سرمست شدن . [ س َ م َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مست گشتن : چو سرمست شد نوذر شهریاربه پرده درون رفت دل کینه دار. فردوسی .در آینه عنایت صیقل شناخ...
سرشاخ شدن . [ س َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) گلاویز شدن دو گاو با هم و بند کردن شاخهای خود به یکدیگر. || گلاویز شدن دو کشتی گیر در آغاز کشتی . || ...
سوراخ شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) رخنه یافتن . شکافته شدن : سوراخ شده ست سد یأجوج یک چند حذر کن ای برادر. ناصرخسرو.- سوراخ شدن در آسمان ...
سنگسار شدن . [ س َ ش ُدَ ] (مص مرکب ) رجم شدن . سنگباران شدن : گر اول به پیکی کنی قصد سنگ هم آخر بمرغی شوی سنگسار.خاقانی .
سنگین شدن . [ س َ ش ُ دَ] (مص مرکب ) سخت و شدید شدن . گران شدن : سنگین نمیشد اینهمه خواب ستمگران میشد گر از شکستن دلها صدا بلند.صائب .
ساخته شدن . [ ت َ / ت ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) (... کار کسی ) بر آمدن حاجت او : چون کار همه ساخته شد از کرم توبایدکه شود ساخته کار شعرا نیز. سو...
سامان شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) اسباب مهیا شدن . وسایل فراهم آمدن . ممکن شدن : هر چه کردم تا ببینم روی او سامان نشدکار چون من عاشقی هرگ...
سترده شدن . [ س ِ / س ُ ت ُدَ / دِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) تراشیده شدن . پاک شدن .