اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شرا

نویسه گردانی: ŠRʼ
شرا. [ ش َرْ را ] (اِخ ) ناحیه ٔ بزرگی است از نواحی همدان . (از معجم البلدان ). رجوع به شراء شود. || نام بلوکی از توابع عراق . (یادداشت مؤلف ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
شراء. [ ش ِ ] (ع مص ) ۞ شری . مالک شدن به بیع.(از تاج العروس ). خریدن یا فروختن و از اضداد است . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). خرید و ف...
شراء. [ ش َ ] (ع اِ) لغتی است در شری به معنی ناحیه . (از اقرب الموارد). رجوع به شری شود.
شراء. [ ش َ ] (اِخ ) نام کوهی است در دیار بنی کلاب و شراء دو جایگاه است : یکی شراء بیض از آن بنی کلاب و دیگر شراء سوداء متعلق به بنی عقیل ...
شراء. [ ش َ ] (اِخ ) ...بالا. از دهستانهای بخش وفس شهرستان اراک . شراء از دو دهستان بالا و پایین و از 108 قریه ٔ بزرگ و کوچک تشکیل شده است ...
شراء. [ ش َ ] (اِخ ) ...پایین . در خاور شهرستان همدان واقع شده است و خود شراء بدو قسمت بالا و پایین تقسیم میشود بالا جزء شهرستان اراک و شراء ...
تأبط شراً. [ ت َءَب ْ ب َ طَ ش َرْ رَن ْ ] (اِخ ) ثابت بن جابربن سفیان بن عبدی الفهمی مکنی به ابوزهیر از مردم مضر است . شاعری بنام و در قسا...
ذوتأبط شراً. [ ت َ ءَب ْ ب َ طَ ش َرْ رَن ْ ] (ع اِ مرکب ) تثنیه و جمع آنرا با لفظ ذو معلوم کنند. جائنی ذواتأبط شراً و ذووتأبط شراً.
ذووتأبط شراً. [ ذَ ت َ ءَب ْ ب َ طَ ش َرْ رَن ْ ] (اِخ ) ج ِ تأبطّ شرّاَ.
شرع . [ ش َ ] (ع اِ) دین و مذهب راست و آشکار. دین و آئین و کیش و مذهب . (ناظم الاطباء). آئینی که از جانب خداوند عالمیان بتوسط پیغمبران بر...
شرع . [ ش َ ] (ع مص ) پیدا کردن برای کسی راه را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء): شرع لهم شرعاً؛ آشکار کرد راه برای کسان . (از اقرب الموارد)....
« قبلی صفحه ۱ از ۳ ۲ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.