شرغ
نویسه گردانی:
ŠRḠ
شرغ . [ ش َ ] (اِخ ) دهی است به بخارا. (منتهی الارب ) (آنندراج ). چرغ . نام قریه ای به بخارا. معرب چرغ است که نام یکی از دیه های بزرگ بخارااست و جمعی بدانجا منسوبند. از آنجمله است : ابوصالح و ابوحکیم و ابوالفضل . (یادداشت مؤلف ) : بعد از آن پادشاه دیگر که شداسکجکت و شرغ و رامتین بنا کرد. (ترجمه ٔ تاریخ بخارای نرشخی ص 7). رجوع به تاریخ جهانگشای جوینی ج 1 حاشیه ٔ ص 179 و احوال و اشعار رودکی ج 1 ص 63، 106 و 107 و فهرست تاریخ بخارا شود.
واژه های همانند
۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
شرق اوسط. [ ش َ ق ِ اَ س َ ] (اِخ ) خاورمیانه . شامل کشورهای عربستان ، عراق ، لبنان ، سوریه ، فلسطین ، ایران ، ترکیه و مصر است . (از فرهنگ فارسی ...
جام ملک شرق . [ م ِ م َ ل ِ ک ِ ش َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پیاله ٔ پادشاه شرق . || کنایه از قرص آفتاب .