شعر
نویسه گردانی:
ŠʽR
شعر. [ ش َ ع َ ] (ع مص ) شَعر. موی را داخل موزه کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به شَعر شود. || دانستن و دریافتن . || شعر گفتن هرچه باشد. (منتهی الارب ). رجوع به شَعر شود. || بسیارموی شدن اندام . || مالک بندگان گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۶۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۰ ثانیه
شعر می دانید چیست؟
شعر هم نوعی بهار زنـدگیست
عالمی از واژه ها در باغ دل پروردن است.
شعر تقسیم سطور نثر نیست
باید اندر شعر زیست
.
موسیقی در نظم ...
بر در دیوار جهان کاشیت شاهد زیبای تو نقاشیت
واژه ی عربی (اسم) یعنی : آشنایی و درک که برابر پارسی این واژه است. شعور یعنی : نیروی آشنایی یا درک یک موضوع شاعر یعنی: آشنا کننده ... توجیح کننده ی یک...
قَصیده یا چَکامه یک قالب شعر (کلاسیک) فارسی است. قصیده که معمولاً بسیار بلند (بیشتر از ۱۴ بیت) است بیشتر برای مدح، ذم، سوگواری، بزم، وصف طبیعت و موعظه...
کس شعر [ک ُ ش ِ ] حرف مهمل و یاوه. چرند.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
شاه شعر. [ ش ِ ](اِ مرکب ) بیت الغزل . شاه بیت . رجوع به شاه بیت شود.
فرق شعر و نثر
نثر را در لغت نامه ها چنین تعریف کرده اند:
نثر یعنی: پراکنده کردن، پراکنده، کلام غیر منظوم، خلاف نظم و سخنی که دارای وزن و قافیه...