شعة
نویسه گردانی:
Šʽ
شعة. [ ش َ ع َ ] (ع مص ) درآمیختن چیزی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۷۰۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۹۴ ثانیه
شاه پسند. [ پ َس َ ] (اِخ ) دهی از بخش رامیان شهرستان گرگان . دارای 160 تن سکنه . آب آن از چاه . محصول آن غلات ، توتون ، سیگار و کنجد است . (...
شاه پسند. [ پ َ س َ ] (اِخ ) دهی از دهستان مرکزی بخش حومه ٔ شهرستان بجنورد. دارای 160 تن سکنه . آب آن از رودخانه . محصول آن غلات ، بنشن و ...
شاه پسند. [ پ َ س َ ] (اِخ ) نام محلی در کنار راه کرمانشاه و قصرشیرین میان ماهی دشت و چارریز در 604 هزارگزی تهران . (یادداشت مؤلف ).
شاه حسنی . [ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی از دهستان رستم بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون . دارای 740 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ فهلیان . محصول ...
شاه حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) خطابی که شیعیان درمراسم سوگواری امام سوم حضرت حسین بن علی را کنند.
شاه حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) نام پسر سوم شاه شرف الدین مظفربن امیرمبارزالدین محمد. رجوع به تاریخ عصر حافظ ج 1 ص 102 و 187 و 447 شود.
شاه حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) شاه حسین اصفهانی وزیر شاه اسماعیل صفوی است . رجوع به حسین اصفهانی و رجال حبیب السیر صص 228 - 224 شود.
شاه حسین . [ح ُ س َ ] (اِخ ) شاه حسین اوبهی از فضلا و دانشمندان بود و زیردست مولی محمد بدخشی تربیت یافت و پس از فراغت از محضر استاد به عرا...
شاه حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) شاه حسین ساقی اصفهانی . سام میرزا گوید: در سال 941 هَ . ق . در حوالی دامغان درگذشته و پاره ای از اشعار او را نیز...
شاه حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) دهی از دهستان رمشک بخش کهنوج شهرستان جیرفت . دارای 8 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).