شعة
نویسه گردانی:
Šʽ
شعة. [ ش َ ع َ ] (ع مص ) درآمیختن چیزی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۷۰۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۲ ثانیه
شاه چین . [ هَِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پادشاه کشور چین . || (اِخ ) در بیت ذیل از فردوسی مراد افراسیاب است . (از یادداشت مؤلف ) : شد این ...
شاه جانی . (ص نسبی ، اِ) ظاهراً به پارچه های لطیفی که از مرو بدست می آمده است اطلاق شده و در قرن دهم این کلمه بطور مطلق به معنی قماش ...
شاه جانی . (ص نسبی ) منسوب به شاه جان ، نام مرو که پایتخت خراسان بوده است . (دزی ج 1 ص 717) : شمس المعالی دو هزار مرد از کردان شاهجانی ...
شاه جهان . [ ج َ ] (اِخ ) شهاب الدین . ابن جهانگیر از پادشاهان سلسله ٔ بابری و از نواده های امیرتیمور گورکان است که از سال 1036 یا 1037 هَ . ق...
شاه جهان . [ ج َ ] (اِخ ) تیمورخان پسر آلافرنگ بن گیخاتو (عزالدین ) است که بوسیله ٔ شیخ حسن بزرگ در تاریخ ذی الحجه ٔ 739 هَ . ق . به ایلخانی ...
شاه جهان . [ ج َ ] (اِخ ) قطب الدین پسر سیورغتمش است که پس از مرگ مظفرالدین محمد بسال 702 هَ . ق . حکومت کرمان از طرف غازان خان مغول بنام...
شاه جهان . [ ج َ ] (اِخ ) ده از بخش میان کنگی شهرستان زابل . دارای 60 تن سکنه . آب آن از رودخانه . محصول آن غلات است . (از فرهنگ جغرافیایی...
شاه بالا. (اِ مرکب ) مأخوذ از شاه بمعنی داماد و بالا بمعنی همدوش . (از فرهنگ نظام ). بمعنی همدوش است و به ترکی ساقدوش خوانند و آن شخصی باش...
شاه بانو. (اِ مرکب ) زن شاه . (فرهنگ نظام ). ملکه . شهبانو. || یکی از نامهای زنان است . (فرهنگ نظام ).
شاه بانو. (اِخ ) دخت شهنشاه فخرالدوله دیلمی بود که وی را جهت نوح بن منصورخواستگاری کردند. (مجمل التواریخ و القصص ص 387).