شفا. [ ش َ] (ع اِ) بقیه ٔ هلاک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آخر عمر. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || کرانه ٔ هر چیز. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). کران . (ترجمان القرآن جرجانی چ دبیرسیاقی ص
61). کناره . کنار. لب .دم . حَرْف . (یادداشت مؤلف ). کرانه ٔ رود. (دهار). کنار و طرف هر چیز. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). کناره . ج ، اشفاء. (مهذب الاسماء). || گوشه . ج ، اشفاء، شُفی ّ، شِفی ّ. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
شفاجُرُف ؛ کناره ٔ وادی و آبگیر وتالاب . (ناظم الاطباء). لب وادی . (یادداشت مؤلف ). لب و کناره ٔ وادی و آبگیر، چه ، شفا بمعنی کناره و طرف و جُرُف به معنی وادی و تالاب و آبگیر است . (از غیاث اللغات ) (از آنندراج )
: رو کاین شفا شفاجرف است از سبق مرا
آنرا شفا مخوان که شقاییست بس عظیم .
خاقانی .
علی شفا حفرة من النار؛ بر کناره ٔ مغاکی از آتش . (قرآن
103/3). علی شفاجُرُف هار؛ بر کنار گذرگاه سیل خالی شده . (قرآن
109/9). || اندک . (ناظم الاطباء). اندکی ، برای مرد هنگام مرگ ، برای ماه هنگام محاق گویند: مابقی منه الا شفاً؛ و کذلک للشمس عند غروبها. (ناظم الاطباء).