اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شیخ

نویسه گردانی: ŠYḴ
شیخ . [ ش َ ] (اِخ ) رجوع به ابوالحسن الصایغ (شیخ ...) شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۸۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
قشلاق شیخ . [ ق ِ لا ش َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان اهر واقع در30 هزارگزی خاور اهر و 19 هزارگزی شوسه ٔ اهر به خیاو. موق...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
ماهیدر شیخ . [ دَ ش ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان خورخوره است که در بخش دیواندره ٔ شهرستان سنندج واقع است و 247 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیای...
سفید آب شیخ (سفیداب سرب) (White Lead= Flake White, Cremnitz White)- این رنگدانه از دوره باستان تا قرن 19 میلادی مورد استفاده بوده و پلینی و ویتروویوس ...
شیخ شیپور. [ ش َ ش َ ] (اِخ ) دلقکی در دربار ناصرالدین شاه قاجار (قرن 13 هجری ). (از فرهنگ فارسی معین ).
شیخ صنعان . [ ش َ خ ِ ص َ ] (اِخ ) نام پیری در داستانی از کتاب منطق الطیر عطار. این نام در ادبیات فارسی بسیار شهرت دارد و توصیفاتی برای او...
شیخ طبرسی . [ ش َ خ ِ طَ ب َ / طَ رِ ] (اِخ ) رجوع به طبرسی ، فضل بن حسن ... شود.
شیخ طبرسی . [ ش َ خ ِ طَ ب َ / طَ رِ ] (اِخ ) رجوع به طبرسی ، (شیخ ) شمس الدین شود.
شیخ شروقا. [ ] (اِخ ) (کوه ...) خط سرحد غربی ایران از آن میگذرد. (یادداشت مؤلف ).
شیخ کلینی . [ ش َ خ ِ ک ُ ل َ ] (اِخ ) لقب شیخ ابوجعفر محمدبن یعقوب کلینی رازی است . رجوع به ابوجعفر محمدبن یعقوب ... شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.