اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شیخ

نویسه گردانی: ŠYḴ
شیخ . [ ش َ ] (اِخ ) لقب محمد المهدی رئیس حکومت شرفای سعدیین در مغرب (مراکش ). (از دائرةالمعارف اسلامی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۸۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۹۹ ثانیه
شیخ آباد. [ ش َ ] (اِخ ) دهی ازدهستان زاوه ٔ بخش حومه ٔ شهرستان تربت حیدریه است و 218 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
شیخ آباد. [ ش َ] (اِخ ) دهی از دهستان میان جام بخش تربت جام است و 138 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
شیخ آبیل . [ ش َ ] (اِخ ) دهی از دهستان بویراحمد سردسیر بخش کهکیلویه ٔ شهرستان بهبهان است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).
باغ شیخ . [ غ ِ ش َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کنار رودخانه و فرقان بخش حومه ٔ شهرستان ساوه که در 9 هزارگزی خاور مرکز بخش و بر کنار راه ش...
چاه شیخ . [ ش ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان تراکمه بخش کنگان شهرستان بوشهر که در 136 هزارگزی جنوب خاور کنگان ، کنار راه فرعی لار به گله دا...
حسن شیخ . [ ح َ س َ ش َ ] (اِخ ) رجوع به حسن چوپانی شود.
داغ شیخ . [ ش َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان دلفارد بخش ساردوئیه ٔ شهرستان جیرفت . واقع در 49هزارگزی جنوب خاوری ساردوئیه و هفت هزارگزی ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
شیخ‌شاهی (به سکون خ): نوعی از نظام سلطه که ایده‌ی محوری آن سلطنت غیرموروثی یک فقیه است که توسط جمعیتی از فقها انتخاب می‌گردد؛ ولایت فقیه؛ نگا: شیخ‌شاه
دادا. (اِخ ) : دادا تخلص زلال سرا و غزل سرای معاصر ( ابوالفضل عظیمی بیلوردی ) می باشد.
« قبلی ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ صفحه ۷ از ۲۹ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.