صباء
نویسه گردانی:
ṢBAʼ
صباء. [ ص َ ] (ع مص ) میل کردن به جوانی و کودکی و نادانی و بازی . (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۵۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
صبا. [ ص َ ] (اِخ ) نام وی محمدصابرحسین واز شعرای هندوستان و از اهالی سهسوان است و منظومه ای بنام «شوکت خسروی » دارد که بدین بیت شروع م...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
صبع. [ ص َ ] (ع مص ) اشاره کردن بسوی کسی بانگشت باهانت یا عام است . دلالت کردن کسی را بکسی یا به چیزی بانگشت . (منتهی الارب ) (تاج الم...
سبا. [ س َ ] (اِخ ) نام شهر بلقیس بنت هدهاد در بلاد یمن و یمنع. (آنندراج ) (منتهی الارب ). نام شهری است که بلقیس پادشاه آن شهر بود. (برهان ...
سبا. [ س َ ](اِخ ) لقب یشحب بن یعرب بن قحطان بن هود النبی علیه السلام که نام او عبدالشمس است یا عامر و اکثر قبایل یمن به وی منتهی میشو...
سبا. [ س َ ] (اِخ ) نام پدر عبداﷲ که منسوبند به وی سبائیه از غُلاة شیعه که نسبت الوهیت بحضرت علی بن ابی طالب کرم اﷲ وجهه میکنند. (ازاقر...
سبا. [ س َب ْ با ] (اِخ ) ۞ آبی است متعلق به بنی سلیم . (معجم البلدان ).