صبع
نویسه گردانی:
ṢBʽ
صبع. [ ص َ ] (ع مص ) اشاره کردن بسوی کسی بانگشت باهانت یا عام است . دلالت کردن کسی را بکسی یا به چیزی بانگشت . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ). اشارت کردن بسوی چیزی . (منتهی الارب ). اشارت کردن بسوی کسی در حال غیبت . (تاج المصادربیهقی ). || نایژه ساختن انگشت را بر خنور بوقت ریختن آنچه در وی باشد بخنور دیگر. (منتهی الارب ). || درآوردن انگشت را در ماکیان تا دانسته شود که بیضه میدهد یا نه . (منتهی الارب ). || به تکبر واداشتن کسی را. (اقرب الموارد). تکبر. (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۵۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
باغ صبا. [ غ ِ ص َ ] (اِخ ) نام باغی به شمال تهران و اکنون بسبب تقسیم شدن قسمتی از اراضی آن بصورت محلتی از تهران در آمده است و در آن...
سبع گردون . [ س َ ع ِ گ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از هفت آسمان است : ما که جزئی ز سبعگردونیم با تو بیرون ز هفت بیرونیم .نظامی (هفت ...
نوروز صبا. [ ن َ / نُو زِ ص َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نغمه ای است که در همایون و راست پنجگاه نواخته می شود. (فرهنگ فارسی معین ). شعبه ای ا...
سبع الوان . [ س َ ع ِ اَل ْ ] (ترکیب اضافی ، اِمرکب ) هفت رنگ طعام . و آن سنتهای فرعون است . (برهان ). طعامهای گوناگون و آن صنع فرعون است ک...
خداوند در آیه 87 سوره حجر به حضرت مصطفی صلوت الله علیه می فرماید:"وَلَقَدْ آتَیْنَاکَ سَبْعًا مِّنَ الْمَثَانِی وَالْقُرْآنَ الْعَظِیمَ" یعنی:و به راس...
سَبْعُ الْقَنْطَرَة : اصطلاحی است عربی وبه معنای شیر پل (ألْقَنْطَرَة : هر بنایی روی آب سازند واز روی آن عبور کنند ، هر چه از ساختمانها بالا رود. « ال...
نامهاى معروف سوره حمد عبارتند از: ام الکتاب، فاتحة الکتاب، سبع المثانى و حمد. و نامهاى غیر مشهور آن عبارتند از: فاتحة القرآن، القرآن العظیم، الوافیه،...
سبا الاصغر. [ س َ بَل ْ اَ غ َ ] (اِخ ) نام یکی از طوایف حمیری . (مجمل التواریخ و القصص ص 154).
سبا الاکبر. [ س َ بَل ْ اَ ب َ ] (اِخ ) نام یکی از دو طایفه ٔ حمیری که نسبت ملک الحارث الرایش به او میرسد و میان رایش تا حمیربن سبا الاکبر...
همان باد صبا می باشد برید به معنای باد است و برای زیبایی جمله از دو کلمه هم معنی استفاده شده است.