اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

صخرة

نویسه گردانی: ṢḴR
صخرة. [ ص َ رَ ] (ع اِ) سنگ بزرگ سخت . (منتهی الارب ). سنگ بزرگ و سخت . (مهذب الاسماء). سنگ . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). سنگ بزرگ . (غیاث اللغات ). خرسنگ . تخته سنگ . گران سنگ . رضمة جلمد. لر :
چو کوشم نهم بر سر سدره پای
چو خواهم کنم در دل صخره جای .

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
صخرة. [ ص َ رَ ] (اِ خ ) سنگی است در بیت المقدس و آن را صخره ٔ صَمّاء نیز گویند. (غیاث اللغات ). سنگی است در بیت المقدس مانند حجرالاسود مکه ، ...
صخرة. [ ص َ رَ ] (اِخ ) وی خواهر حصین عمری است که از فتاکان بود و با کمک اُخینس جهنی ، مردی بازرگان از مردم کنده را بکشتند و مال او را قس...
صخرة. [ ص َ رَ ] (اِخ )از اقالیم اکشونیه است به اندلس . (معجم البلدان ).
صخرة اکهی . [ص َ رَ ت ُ اَ ] (اِخ ) نام کوهی است . (منتهی الارب ).
صخرة حیوه . [ ص َ رَ ت ُ وَ] (اِخ ) بلدی است به غربی اندلس . (معجم البلدان ).
صخرة موسی . [ ص َ رَ ت ُ سا ] (اِخ ) نام آن در قرآن عزیز آمده است و در بلد شروان قرب دربند است . (معجم البلدان ذیل همین کلمه ). ودر ذیل کل...
مسجد صخرة.[ م َ ج ِ دِ ص َ رَ ] (اِخ ) رجوع به مسجد اقصی شود.
صخره /saxre/ (اسم) [عربی: صَخْرَة و صَخَرَة] سنگِ بزرگ و سخت. ⟨ صخرۀ صما: [قدیمی] سنگ‌ سخت: ◻︎ حاجت موری به علم غیب بداند / در بن چاهی به زیر صخرۀ صما...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
سخره . [ س ُ رَ / رِ ] (از ع ، ص ، اِ) مطیع و فرمانبردار. || آنکه او را هر کس مقهور و فرمانبر سازد. || آنکه بر وی بسیار مردم فسوس کنند. (منت...
« قبلی صفحه ۱ از ۳ ۲ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.