صد
نویسه گردانی:
ṢD
صد. [ ص َ دِن ْ ] (ع ص ) تشنه . (قطر المحیط) (منتهی الارب ). از صدی ناقص یائی است .
واژه های همانند
۶۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
صد درم . [ ص َ دِ رَ ] (اِ مرکب ) وزنی است معادل سیصد و بیست مثقال یعنی نیم من تبریز.
صد خرو. [ ص َ خ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان کاه بخش داورزن شهرستان سبزوار. رجوع به سد خرو شود.
صد ستون . [ ص َ س ُ ] (اِخ ) (قصر...) در دست چپ اپدانه (سمت مشرق ) دومین قصر بار واقع است و کتیبه ندارد، لکن بمناسبت صفت ممیزه اش قصر «صدست...
صد دینار. [ ص َ ] (اِ مرکب ) دو شاهی تا زمان رضاشاه رائج بود و ده عدد آن یک قران (یک ریال ) ارزش داشت و در تداول عامه آن را مخفف سازند ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
صد هزار بیذق . [ ص َ هَِ ب َی ْ / ب ِی ْ ذَ ] (اِ مرکب ) ستارگان : شاهی و کمال تست مطلق دارنده ٔ صدهزار بیذق .خاقانی .
صد سال سیاه . [ ص َ ل ِ ] (ق مرکب ) هرگز. ابداً. هیچگاه . هیچوقت . و این هنگامی است که گوینده خواهد نفرت و ناخشنودی خود را رساند: میخواهم صد ...
کوچه صدتومانی گذر خاطرهکوچه صدتومانی مرضیه موسوی عصرها که حجرهداران بازار به خانههایشان در کوچه صدتومانی برمیگشتند، مهترها اسب و قاطر را زین میکرد...
صد و بیست پاره . [ ص َ دُ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) قرآن که به یک صد و بیست مجلد جدا جدا جلد کرده باشند و در مجالس فاتحه و ترحیم قرائت کنند، و ه...