صر
نویسه گردانی:
ṢR
صر. [ ص ِرر ] (ع اِ) سرمای سخت . (منتهی الارب ) (دهار) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). سرمای سخت که کشت را بسوزد. (بحر الجواهر). شخته (؟). || (ص ) ریح ٌ صر؛ باد سخت بانگ . || باد نیک سرد. (منتهی الارب ) (قطر المحیط). باد سرد. (دهار). || (اِ) مرغی است زردرنگ کوچک مثل گنجشک . (منتهی الارب ). زردوک . || (اِمص ) سختی سرما. (منتهی الارب ) (قطر المحیط).
واژه های همانند
۴۶۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۰ ثانیه
سَ سُ. بیان منفی سر و قیافه به گویش کازرونی(ع.ش)
درختی دوزخی که میوه هایش به سیمای سر اهریمن است.
کاسه ٔ سر. [ س َ /س ِ ی ِ س َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ۞ جمجمه . فَروَه . قحف . جَلجَه : بر سر آتش هوا دیگ هوس همی پزم گرچه بکاسه ٔ سرم بر ...
گرم آب سر. [ گ َ س َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان جمع آبرود بخش حومه ٔ شهرستان دماوند، واقع در 34 هزارگزی جنوب خاور دماوند و 12 هزارگزی جنوب ر...
سر و همسر. [ س َ رُ هََ س َ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) مردمان . خودی و بیگانه . دوست و دشمن .
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
کنایه از ناهشیاری و بازیگوشی
سربه مهر /sarbemohr/ (صفت) ۱. سربسته و مهرشده. ۲. ویژگی پاکت یا کیسه که سر آن را بسته و لاکومهر کرده باشند. ۳. [مجاز] دستنخورده و نهفته. فرهنگ فارس...
لگن به سر. [ ل َ گ َ ب ِ س َ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) دیگ به سر. قزقان به سر. موجودی با لگنی بر سر که در تصور کودکان آرند، بیم دادن ایشان را چون ...