صراف
نویسه گردانی:
ṢRʼF
صراف . [ ] (اِخ ) شیخ ابراهیم بن حسین .یکی از کبار مشایخ دور سلطان محمد و مریدان آق شمس الدین است . اصلاً از سیواس و مدرس مدرسه ٔ «خوند خاتون »در قیصریه بود بعداً فهمید که یکی از شرایط این وظیفه حنفی المذهب بودن است و وی خود شافعی بود، پس ترک مدرسه را گفته و بسائقه جذبه ای که در اندرون آن خسته دل پیدا شده بود بعزم ملاقات مشایخ اردبیل رحلت کرد ودر بین راه اوصاف شمایل آق شمس الدین را شنیده بقصبه ٔ ینی بازار برای ملاقات او آمد و ارشاد یافت و مدت مدیدی در خلوت و ریاضت مشغول عبادت شد و بزمره ٔ واصلین درآمد، در تاریخ 887 هَ . ق . در همان قصبه گذشته شد تربتش زیارتگاه انام است . اثری موسوم به گلزار در باره ٔ اطوار سلوک نگاشته است . (قاموس الاعلام ترکی ).
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
صراف . [ ص َرْ را ] (ع ص ، اِ) صیغه ٔ مبالغه از صرف . صیرفی . (زمخشری ) (دهار). صيرف . (منتهی الارب ).نقاد. نقاد دراهم . || انتساب به اشتغال ب...
صراف . [ ص ِ ] (ع مص ) بگشن آمدن سگ ماده . (زوزنی ). خواهش نر کردن سگ ماده . خوسه شدن سگ ماده . (از منتهی الارب ). || مبادلة. صرافة. فان ا...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
صراف خزان . [ ص َرْ را ف ِ خ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایت از خورشید است . || بادخزان . || فصل خزان . (برهان ) : گرنه صراف خزان کیسه ف...
محمد رحیم صراف در 23 آبان 1318 در شهر خوی بدنیا آمد . وی تحصیلات خود را در رشته باستان شناسی تا مقطع فوقلیسانس در دانشگاه تهران گذراند و دکترای این ر...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.