صصط
نویسه گردانی:
ṢṢṬ
صصط. [ ص َ ص َ ] (ع مص ) تر کردن . نم دادن . آغشتن . اندودن . (دزی ص 831).
واژه های همانند
۴۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
گره سست شدن . [ گ ِ رِه ْ س ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) گره سست شدن بر چیزی ، آسان و سهل شدن آن : [ پس از هفت سال تجسس عاقبت گیو جوانی را م...
عنان سست کردن . [ع ِ س ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) به توقف و سکون گراییدن . قصد توقف او کردن . کوتاهی و مسامحه کردن : کاری که صلاح دولت توست د...
سبلت سست کردن .[ س ِ ل َ س ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) عجز و فروتنی کردن . (رشیدی ) (انجمن آرا) (مجموعه ٔ مترادفات ) : بجام مردمان سبلت مکن سست شرا...
الکساندر لن سست . [ اَ ل ِ ل َ س ِ ] (اِخ ) ۞ نام یکی از فرماندهان اسکندر که سواره نظام تسالی تحت فرماندهی او بود و بدست اسکندر کشته شد. ...
سرکیسه سست کردن . [ س َ س َ / س ِ س ُ ک َ دَ ](مص مرکب ) مجازاً در تداول عوام ، خرج کردن . هزینه کردن . بذل و بخشش نمودن . رجوع به سرکیسه گ...