گفتگو درباره واژه گزارش تخلف صعد نویسه گردانی: ṢʽD صعد. [ ص ُ ] (اِخ ) موضعی است و در شعر کثیر آمده است : وعدت نحو ایمنها و صدت عن الکثبان من صعد و خال .(معجم البلدان ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۸۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه واژه معنی حبیب افندی سعد حبیب افندی سعد. [ ح َ اَ ف َس َ ] (اِخ ) او راست : رفیقةالتاجر و شقیقةالدفاتر. ابراهیم بن سعد زهری ابراهیم بن سعد زهری . [ اِ م ِ ن ِ س َ دِ زُ ] (اِخ ) مکنی به ابواسحاق . از مشاهیرعلماء و محدثین . وفات او به سال 180 هَ .ق . است . ابراهیم بن سعد علوی ابراهیم بن سعد علوی .[ اِ م ِ ن ِ س َ دِ ع َ ل َ ] (اِخ ) از نسل حضرت حسن بن علی علیهماالسلام ، مکنی به ابواسحاق . از مشایخ بغداد و او پیر ابو... ابراهیم بن سعد حموئی ابراهیم بن سعد حموئی . [ اِ م ِن ِ س َ دِ ح َم ْ مو ] (اِخ ) رجوع به ابن حمویه شود. عیسی نصرانی معشوق سعد وراق ابوبکر احمد بن محمد الصنوبری شاعر ما، روایت کرده گوید: در ” رهاء ” کتابفروشی ای به نام سعد بود که در مغازه اش محفل ادیبان را تشکیل می داد، او خود مردی... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ صفحه ۹ از ۹ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود