اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

صفر کردن

نویسه گردانی: ṢFR KRDN
صفر کردن . [ ص ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کنایت از خالی کردن است ، چه صفر بمعنی خالی و تهی باشد. (برهان قاطع) (آنندراج ) (انجمن آرا) :
صفر کن این برج ز جرم هلال
باز کن این پرده ز مشتی خیال .

نظامی .


رجوع به صفر شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
سفر کردن . [ س َ ف َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) از مقر خود بمحل دیگر رفتن . مسافرت کردن . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ) : نوروز ازاین وطن سفری کرد چون...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.