صلاح
نویسه گردانی:
ṢLAḤ
صلاح . [ ص ِ ] (ع مص ) هم دیگر آشتی کردن . (منتهی الارب ). آشتی و مصالحه . (غیاث اللغات ). || نیکوئی کردن . (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۸۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
گشاده سلاح . [ گ ُ دَ / دِ س ِ ] (ص مرکب )سلاح را رها کرده . اسلحه از تن بازکرده : سوی شاه ترکان نهادند سرگشاده سلاح و گسسته کمر. فردوسی .گشا...
اسلحهخانه یا سلاحخانه، به محل نگهداری و گردآوری سلاحها، ابزار، تجهیزات و مهمات جنگی گفته میشود. اسلحه و مهمات از اسلحهخانه به آوردگاهها گسیل می...
صلاة مطارده . [ ص َ ت ِ م ُ رَ دَ / دِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به صلاة خوف شود.
صلاة مفروضه . [ ص َ ت ِ م َ ض َ / ض ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نماز واجب . رجوع به صلاة شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
صلاة استخاره . [ ص َ ت ِ اِ ت ِ رَ/ رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نمازی است به دو رکعت به نیت استخاره . در کشاف اصطلاحات الفنون از جابر آرد:...
خلع سلاح کردن . [ خ َ ع ِ س ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) یراق چین کردن . (یادداشت بخط مؤلف ). سلاح کسی را از او گرفتن . او را بی سلاح کردن .
سلاح گرمافشاری[۱] یا ترموباریک (به انگلیسی: thermobaric weapon) بمب آئروسل، مادهٔ منفجره هوا-سوخت (FAE) یا بمب خلاء[۲] نوعی ماده منفجره است که از اکسی...