اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

صلتان

نویسه گردانی: ṢLTAN
صلتان . [ ص َ ل َ ] (اِخ ) عبدی ، نام وی قثم بن خبیئة از عبدالقیس و شاعری مفلق است . از اوست :
اذا قلت یوماً لمن قد تری
ارونی السری اروک الغنی
و سرک ما کان عند امرئی
و سر الثلاثة غیر الخفی .
رجوع به عیون الاخبار ابن قتیبة، عقدالفرید چ محمدسعید عریان ، الشعر و الشعراء ابن قتیبة و شدالازار ص 365 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۸۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
سلطان حسین . [ س ُ ح ُ س َ ] (اِخ ) صفوی رجوع به حسین صفوی شود.
سلطان حیدر. [ س ُ ح َ دَ ] (اِخ ) شیخ حیدر مثل پدرش جنید دارای مقام و اهمیت خاص بوده زیرا مقام پدر به او رسیده ومورد توجه صوفیان قرار گرف...
سلطان احمد. [ س ُ اَ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان لکستان بخش سلماس شهرستان خوی . دارای 850 تن سکنه و آب آن از رود زولا است . محصول آن ...
خلیفه سلطان . [ خ َ ف َ س ُ ] (اِخ ) وی مازندرانی و از شاعران بود. رجوع به ریاض العارفین هدایت ص 192 شود.
سلطان اعظم . [ س ُ ن ِ اَ ظَ ] (اِخ ) رجوع به سنجربن ملکشاه و سلجوقیان شود.
سلطان الدوله . [ س ُ نُدْ دَ / دُو ل َ ] (اِخ ) ابوشجاع پسر بهاءالدوله (403 - 415 هَ .ق .) از سلاطین آل بویه دیالمه فارس است که پس از مرگ به...
سلطان اختران . [ س ُ ن ِ اَ ت َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از آفتاب عالمتاب . (برهان ) (آنندراج ).
سلطان بایزید. [ س ُ ی َ ] (اِخ ) رجوع به بایزید شود.
سلطان القراء. [ س ُ نُل ْ ق ُرْ را ] (اِخ ) شیخ عبدالرحیم بن شیخ ابوالقاسم متولد 1255 در تبریز و متوفی 1336 هَ .ق . وی در علم تجوید در عصر خود ...
سلطان قاجار. [س ُ ن ِ ] (اِخ ) نواب شاهزاده معظم سلطانمحمد میرزا ملقب به سیف الدوله از فرزندان گرامی و پسران عزیز نامی حضرت خاقان مغفور ط...
« قبلی ۷ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ صفحه ۱۲ از ۱۹ ۱۳ ۱۴ ۱۵ ۱۶ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.