صیاح
نویسه گردانی:
ṢYAḤ
صیاح . [ص َی ْ یا ] (اِخ ) از ستارگان ، و از ثوابت و از صور شمالی است . حارس الشمال . راعی الشاء. عرقوب الاسد. طاردةالبرد. درک الاسد. بقار. گاوچران . رجوع به ثوابت شود.
واژه های همانند
۲۱۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۲ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
حسین آباد باغ سیاه . [ح ُ س ِ دِ غ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قنقری پائین بخش بوانات و سرچهان شهرستان آباده . واقع در 37هزارگزی جنوب سوری...
سیاه و سفید فرق کردن . [ ه ُ س َ / س ِ ف َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از سواد داشتن یعنی مصحف کتاب خواندن . (از برهان ). کنایه از ملکه ٔ خواند...
علی سیاه و کلاته سید. [ ع َ وَ ک َ ت َ س َی ْ ی ِ] (اِخ ) دهی است از دهستان پائین ولایت ، بخش حومه ٔ شهرستان تربت حیدریه . واقع در 16هزارگزی ...
پی نخود سیاه فرستادن . [ پ َ / پ ِ ی ِ ن ُ / ن َ خوَ / خ ُ دِ ف ِ رِ دَ ] (مص مرکب ) بدنبال امری ناشدنی و صعب الحصول فرستادن .
ماسه سیاه/سیه ماسهblack sand ، ماسه زغالدار سیه ماسه ماسه سیه فام را گویند. یکی از انواع ماسه سیاه، مخلوط سنگین، براق و تا حدی مغناطیسی از ماسه های مع...
آقطی سیاه (Sambucus nigra).
به انگلیسی:
It is most commonly called Elder, Elderberry, Black Elder, European Elder, European Elderberry, European...
طاعون سیاه یا مرگ سیاه یک اپیدمی طاعون خیارکی است که کل اروپا را در سال ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۰ میلادی دربرگرفت. این اولین همهگیری بزرگ اروپا نیست، ولی تنها اول...