ضاف
نویسه گردانی:
ḌAF
ضاف . [ فِن ْ ] (ع ص ) ثوب ٌ ضاف ؛ جامه ٔ کامل و تمام . (منتهی الارب ). ضافی . رجوع به ضافی شود.
واژه های همانند
۱۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
ضعف . [ ض ِ ] (ع اِ) یک مثل چیز و ضِعْفاه دو مثل آن . یا ضعف مانند چیزی است هر قدر که زیاده باشد، و منه یقال : لک ضِعفه و یریدون مِثلیه ...
ضعف . [ ض َ ع َ ] (ع اِ) جامه های دوچند کرده . (منتهی الارب ). جامه های دوتاکرده شده . (منتخب اللغات ).
ضعف . [ ض ُ / ض ُ ع ُ ] (ع اِمص ) سستی و ناتوانی . خلاف قوت . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ). ضَعف . رجوع به ضَعف شود. ابوعمرو گوید ضَعف (بفت...
ضعف . [ ض ُ ] (ع مص )ضَعف . ضعافة. ضُعافیة. سست گردیدن . (منتهی الارب ).
ضعف . [ ض َ ] (ع مص ) ضُعف . ضَعافة. ضُعافیة. سست گردیدن . (منتهی الارب ). سست شدن . (زوزنی ). || زیاده گردانیدن آنها را پس جهت او و یاران و...
ظاف . (ع اِ) ظؤف . موی گردن . || پوست گردن .
این واژه اربی است و پارسی آن اینهاست:
نَئیز (اوستایی: نَئِزَ nae-za)
لاواز (کردی: لاوازی)
کلیبتا klibatã (سنسکریت)
ناتوانی، سستی (پارسی دری)
ظأف . [ ظَءْف ْ ] (ع مص ) راندن و دور کردن . طرد کردن .
ذآف .[ ذُ ] (ع اِ) ذأف . سرعت موت . || موت ذُآف ؛ موت شتاب و زود کشنده . || زهر هلاهل .
ذأف . [ ذَءْ] (ع مص ) زود مردن . سرعت موت . || مردن .