ضرة
نویسه گردانی:
ḌR
ضرة. [ ض َرْ رَ ] (ع اِ) نیاز. حاجت . || سخت حالی . || اندوه . || پستان ، گویند: ضرة شکری ؛ پستان پر از شیر. || سر پستان ناقه . بیخ پستان . (منتهی الارب ). تکمه ٔ پستان . (فهرست مخزن الادویه ). || گوشت پاره ٔ زیر بن انگشت نر. || گوشت شکم کف دست . || گوشت پاره ٔ کف پا متصل بن انگشت کلان . گوشت پاره ٔ مقدم کف پا زیر بیخ انگشتها. ج ، ضرائر. || مال بسیار ازآن ِ غیر. || گله ٔ شتران و گوسفندان . || پاره ای از مال . || بنانج . (منتهی الارب ). هبو. هوو. (السامی فی الاسامی ، باب التاسع فی القرابات و المصاهرات ). زنی که بر زنی آورده شود. دو زن که یک شوهر داشته باشند. وسنی . هم شوی . هوزنه . انباغ . گولانج . علّه . در هندی سوت و سوکن گویند. (آنندراج ). ج ، ضرائر، ضرّات . || کمی در اموال و نفوس . (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۸۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
ذرة. [ ذَرْ رَ ] (اِخ ) مولاة عائشه ام ّالمؤمنین است .
ذرة. [ ذَرْ رَ ] (اِخ ) بنت معاذ. محدثه است .
ذرة. [ ذَرْ رَ ] (اِخ ) مولاة ابن عباس . محدثه است .
ذرة. [ ذَرْ رَ ] (اِخ ) نامی از نامهای مردان عرب .
ذرة. [ ذَ رَ ] (اِخ ) یاقوت گوید: عرّام بن الأصبغ السلمی گفت : سپس ، ذَرَة به خلص آرة پیوندد. و آن (یعنی ذَرَة) کوههای بسیار و بهم پیوسته ا...
زرة. [ زِ رَ ] (ع مص ) (از: وزر) گناه برداشتن . (تاج المصادر بیهقی ). بزه مند گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
زرة. [ زِرْ رَ ] (ع اِ) نشان گزیدگی ۞ . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || فربهی شتران . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || عقل . (ذی...
زره . [ زَ رِه ْ / زِ رِه ْ ] (اِ)... جامه ای باشد که از حلقه های آهنین ترتیب داده اند و در روزهای جنگ پوشند. (برهان ) (از ناظم الاطباء). پوششی...
زره . [ زَرْ رَ ] (ع اِ) گزیدگی . || جراحت شمشیر. (از اقرب الموارد).
زره . [ زِ رِ ] (اِخ ) نام ولایتی است از سیستان . (برهان ) (از ناظم الاطباء). ولایتی است که تعلق به سیستان دارد. (جهانگیری ). شهر و قصبه ٔ سیس...