اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

طراز

نویسه گردانی: ṬRʼZ
طراز. [ طُ ] (اِ) کارگاه بت . (فقط در یک نسخه ٔ خطی از فرهنگ اوبهی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
چهره طراز. [ چ ِ رَ / رِ طَ ] (نف مرکب ) چهره آرا. زینت و زیوردهنده ٔ رخسار : نوعروسی نبود در تتق خاطر من که نه از زیور مدح تو بود چهره طراز. ع...
چینی طراز. [ طَ ] (ص مرکب ) دارای طراز چینی . با طراز چینی . با زینت و آرایش چینی : دگرباره این نظم چینی طرازببین تا کجا میکند ترکتاز. نظامی ...
خنده طراز. [ خ َ دَ / دِ طَ ] (ص مرکب ) خنده مانند. (آنندراج ) : خنده طراز لب گلهای باغ دیده گشای دل عاشق ز داغ .درویش واله ٔ هروی (از آنندراج...
طراز کردن . [ طِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) هموار کردن . برابر کردن . مسطح کردن .- طراز کردن جامه ؛ نقش و علم کردن . (مجمل اللغة): تطریز؛ طراز کردن ج...
طراز یزدی . [ طَ زِ ی َ ] (اِخ ) هدایت آرد: نامش میرزا عبدالوهاب . فاضل ادیب و با خطی لایق و فضلی فایق است ، اما ملاقاتش میسر نشده [ و ] استما...
ملکت طراز. [ م ُ ک َ طَ ] (نف مرکب ) ملکت طرازنده . ملک آرا. آنکه مملکت را رونق و آرایش دهد : افسرخدای خسرو، کشورگشای رستم ملکت طراز عادل ملت ...
گلشن طراز. [ گ ُ ش َ طَ ] (نف مرکب ) باغبان . (آنندراج ). گلشن آرای : زهی گلشن طراز بزم نیرنگ چو بوی گل نهان در پرده ٔ رنگ .بیدل (از آنندراج )...
کرشمه طراز. [ک ِ رِ م َ / م ِ طِ / طَ ] (نف مرکب ) کرشمه طرازنده . کرشمه باز. (فرهنگ فارسی معین ). کرشمه آرا : گل می تراود ز دل و دیده تا نظربر ...
دستان طراز. [ دَ طِ / طَ ] (نف مرکب ) دستان طرازنده . دستان زن . نغمه سرا. (آنندراج ).
تراز. [ ت َ / ت ِ ] (اِ) رشته ٔ ریسمان خام . (برهان ) (فرهنگ جهانگیری ) (فرهنگ رشیدی ). رشته ٔ ریسمان خام و تار ابریشم . (انجمن آرا)(آنندراج ). ...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۵ ۴ ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.