گفتگو درباره واژه گزارش تخلف طوبة نویسه گردانی: ṬWB طوبة. [ طَ ب َ ] (معرب ، اِ) کلمه ای است ماخوذ از لغت توپو ۞ اسپانیولی که در آن زبان تنها بمعنی موش کور ۞ است اما در عربی که آن را با «ب » نوشته اند بمعنی مطلق موش است . رجوع به دزی ج 2 ص 65 شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه واژه معنی طوبة طوبة. [ ب َ ] (ع اِ) تأنیث طوب ، آجر. لغتی است شامی و گمان میکنم رومی باشد ۞ . (المعرب جوالیقی ص 229). || کلوخه ٔ کنده شده از زمین که ... طوبة طوبة. [ ب َ ] (ع اِ) نام ماهیست در تاریخ قبط قدیم . (کشاف اصطلاحات الفنون ). توبة توبة. [ ت َ ب َ ] (اِخ ) سوره ٔ نهمین از قرآن کریم ، مدنیه و آن دارای 129 آیت است ، پس از انفال و پیش از یونس . نام دیگر آن بحوث است . سور... توبة توبة. [ ت َ ب َ ] (اِخ ) ابن حمیربن حزن بن کعب ۞ . شاعری بوده است . (منتهی الارب ). شاعری از عشاق مشهور عرب است و در اواسط قرن اول هجری و ... توبة توبة. [ ت َ ب َ ] (اِخ ) (تل ...) در جانب شرقی دجله مقابل شهر موصل و متصل به نینوا و در آنجای تلی است که آنرا زیارت کنند و در آنجا به تفر... توبه توبه . [ ب َ / ب ِ ] (اِ) قوس قزح را گویند و به این معنی بجای بای ابجد یای حطی هم آمده است . (برهان ). قوس قزح و آژفنداک . (ناظم الاطباء)... توبه توبه . [ ت َ / تُو ب َ / ب ِ ] (ع مص ) توبة. بازگشتن از گناه . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (دهار) (منتهی الارب ). از گناه بازگشتن . (ترجمان جر... توبه این واژه تازى (اربى) است و برابر پارسى آن چنین است: پَتِت Patet (پهلوى: توبه) پَتِتگار Patetgar (پهلوى: توّاب ، توبه پذیر، صفت پروردگار است) پَتِتیک P... تؤبه تؤبه . [ ت ُ ءَ ب َ ] (ع اِ) (از «ت ء ب ») عار و ننگ . (منتهی الارب ). اِبَة. (منتهی الارب ). رجوع به اِبة شود. توبه ده توبه ده . [ ت َ / تُو ب َ / ب ِ دِه ْ ] (نف مرکب ) توبه دهنده . آنکه گناهکار را از تکرار گناه بازدارد : الفت ده هجران و وصال است صبوری مخموری ... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی صفحه ۱ از ۳ ۲ ۳ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود