عا
نویسه گردانی:
ʽA
عا. (ع اِ صوت ) کلمه ای است که بدان بز را زجر کنند و رانند. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۲۷۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
علی ا. [ ع َ لَل ْ لاه ْ ] (ع ق مرکب ) برخدا. بر خدای . || در مقام استعاذه استعمال می کنند، یعنی پناه بر خدا. (ناظم الاطباء) : علی اﷲ از بد ...
لعَ ا. (علامت اختصاری ) رمز است از «لعنه اﷲ».
من ا. [ م ُ نُل ْ لاه / م ِ نِل ْ لاه / م َ نَل ْ لاه ] (ع ق مرکب ) لفظی است موضوع برای قسم . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). اسمی است که بر...
آل ا. [ لُل ْ لاه ] (ع اِ مرکب ) اولیای خدا. || (اِخ ) خاندان و احفاد رسول صلوات اﷲعلیه .
ام ا. [ اَ / اِ مُل ْ / مِل ْ / مَل ْ لاه ِ ] (ع مرکب از ام ادات قسم + اﷲ) لفظی است موضوع برای قسم و لغتی است در ایمن اﷲ یعنی سوگند بخدا...
حق ا. [ ح َق ْ قُل ْ لاه ] (ع اِ مرکب ) (اصطلاح فقه ) امری که مخالفت آن اجراء حد یا تعزیرایجاب کند. مقابل حق الناس . رجوع به ماده ٔ حق شود...
عین ا. [ ع َ نُل ْ لاه ] (ع اِ مرکب ) چشم خدای . حفظ خدای . (آنندراج ) (غیاث اللغات ) : تو شب به روضه ٔ نبوی زنده داشته عین اللهت بلطف نظر پ...
غیب ا. [غ َ بُل ْ لاه ] (اِخ ) دهی است از دهستان کلیائی بخش سنقر کلیائی شهرستان کرمانشاه که در 9هزارگزی جنوب باختری سنقر و 3هزارگزی باخت...
فتح ا. [ ف َ حُل ْ لاه ] (اِخ ) از شعرای قرن نهم هجری و معاصر میر علیشیر نوایی است . نوایی آرد: مولانا فتح اﷲ جوانی است که طبعش در معما خوبس...
فتح ا. [ ف َ حُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن محمودبن محمد العمری الانصاری البیلونی . از ادبای حلب بود. در سال 977 هَ . ق . متولد شد و در سال 1070 درگذ...