اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عا

نویسه گردانی: ʽA
عا. (ع اِ صوت ) کلمه ای است که بدان بز را زجر کنند و رانند. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۷۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۹۷ ثانیه
روح ا. [ حُل ْ لاه ] (اِخ ) خمینی . رجوع به خمینی شود.
روح ا. [ حُل ْ لاه ] (اِخ ) (قاضی ) قزوینی . عموی میرزا شرف جهان قاضی قزوین ۞ که این شخص شاید همان شرف قزوینی است . (الذریعه ذیل دیوان ...
خلق ا.[ خ َ قُل ْ لاه ] (ع اِ مرکب ) آفریده ٔ خدا. || در تداوم عامیانه ، مردم . (یادداشت بخط مؤلف ).- ای خلق اﷲ ؛ ایهاالناس . ای مردمان .
رزق ا. [ رِ قُل ْ لاه ] (اِخ ) اسکندرافندی . او راست : رسالة فی الدفتیریا او الخناق و السیروثرابیا او التداوی بالمصل ، چ لبنان . (از معجم المطبو...
رزق ا. [ رِ قُل ْ لاه ] (اِخ ) رزق اﷲ حسون . رجوع به حسون (رزق اﷲ) در معجم المطبوعات چ مصر ج 1 شود.
رزق ا. [ رِ قُل ْ لاه ] (اِخ ) رزق اﷲعبود. رجوع به عبود و نیز معجم المطبوعات ج 1 شود.
رزق ا. [ رِ قُل ْ لاه ] (اِخ ) 1- رزق اﷲبن سلام . 2- رزق اﷲبن موسی . 3- رزق اﷲبن الاسود. 4- رزق اﷲ الکلوذانی . محدثانند. (منتهی الارب ).
رزق ا. [ رِ قُل ْ لاه ] (اِخ ) یا رزق اﷲ منجم . منجم مصری است که معروف به نحاس گشته عمرش طولانی شد. بنا به قول ابوالصلت امیة اندلسی در ...
اهل ا. [ اَ لُل ْ لاه ] (ع اِ مرکب ) مردان متقی و پارسا : مردی از اهل اﷲ رسید و وقوف بمددی را به ایشان تلقین کرد. (انیس الطالبین ص 114). و ...
اید ا. [ اَی ْ ی َ دَل ْ لاه ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) خدای مؤید دارد. خدای یاری دهد : گفت اید اﷲ الوزیر امیرالمؤمنین وی را [ طاهر ] از ف...
« قبلی ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ صفحه ۷ از ۲۸ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.