عائن
نویسه گردانی:
ʽAʼN
عائن . [ ءِ ] (ع ص ) چشم کننده . || (اِ) آب روان . یقال : شرب من عائن ؛ ای من ماء سائل . || ما بها عائن ؛ أی احد. (منتهی الارب ). یعنی هیچکس بدینجا نیست .
واژه های همانند
۱۶۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۸ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
شادبهر و عین الحیوة. [ ب َ وَ ع َ نُل ْ ح َ یا ] (اِخ ) نام یکی از مثنویهای عنصری و یکی از قصص باستانی است . (لباب الالباب چ سعید نفیسی ص 269...
حسین آباد عین الدوله . [ ح ُ س ِ دِ ع َ نُدْ دَ ل َ ] (اِخ ) ده کوچکی از دهستان غار، بخش ری شهرستان تهران . واقع در هشت هزارگزی جنوب باختر شهر...
حا میم عین سین قاف . [ ع َ ] (اِخ ) ح . م . ع . س . ق . نام سوره ٔ 42 قرآن مجید است . سورةالشوری . رجوع به حمعسق شود.
راچبورگ این لاونبورگ . [ وِم ْ ] (اِخ ) ۞ قصبه ای است در آلمان که در چهل هزارگزی شمالی شرقی دوک لاونبورگ از خطه ٔ شلسویگ هولشتاین قرار دا...
نامههاى عین القضات همدانى، اثر عین القضات همدانى، در حقیقت از گنجینههاى ادب و عرفان فارسى است. عین القضات، داراى نامههاى فارسى بسیار بوده که اغلب آ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.