عاب
نویسه گردانی:
ʽAB
عاب . (ع اِ) آهو. عیب . (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به عیب شود.
واژه های همانند
۴۸۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
اشاره به مخلوطی از مواد روان کننده و آب بوده است که در تنقیه کردن مورد استفاده دارد... به اماله کردن رجوع نمایید. در اصطلاح به مایع آبکی و هرز گفته می...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
درکهن آب . [ دَ ک َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان انگهران بخش کهنوج شهرستان جیرفت واقع در 255 هزارگزی جنوب کهنوج و 25 هزارگزی خاور راه ...
شیرین آب . (اِخ ) دهی است از بخش الوار گرمسیری شهرستان خرم آباد. سکنه ٔ آن 100 تن . آب از چشمه ٔ شیرین . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
سوارک آب . [ س َ رَ ک ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سواران آب است که حباب باشد. (برهان ). حباب . (فرهنگ رشیدی ) : به که در آبت افکنند بتاب ن...
آب آلود. (ن مف مرکب ) آلوده به آب. آب آغشت، آغشته به آب، خیس، نمناک، خیس خورده، تر، آب کشیده، نمور، پرآب.
آب دریا. (ا. ف.) آب دریاها و اقیانوس ها که نوعا شور است و به عربی ماء البحر گویند. میانگین شوری آب اقیانوسها حدود ۳.۵٪ (۳۵ گرم در لیتر) است. یعنی هر ...
آب رکنی. (ا. مر.). آب رکن آباد شیراز. آب رکنی از جمله آب هایی است که از روزگار باستان تا کنون، روان و تن خسته ی مسافران تنگ الله اکبر را آرامش می بخشد...