اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عامله

نویسه گردانی: ʽAMLH
عامله . [ م ِ ل َ ](اِخ ) دهی است از دهستان چمچال بخش صحنه ٔ شهرستان کرمانشاهان . واقع در 12هزارگزی جنوب صحنه و 12هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ کرمانشاه به همدان . محلی است دشت و سردسیر و دارای هوای معتدل و 100 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه ٔگاماسیاب تأمین میشود و محصولاتش غلات ، حبوبات ، توتون است و اهالی به کشاورزی اشتغال دارند.راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
امله . [ اَ ل ِ ] (اِ) آمله . (ناظم الاطباء). رجوع به آمله شود.
امله . [ اَ ؟ ] (اِ) در زبان مردم خوی به معنی منام (خواب ) است . (از انساب سمعانی ). و رجوع به املی شود.
عاملة. [ م ِ ل َ ](ع ص ، اِ) مؤنث عامل . رجوع به عامل شود. عاملة الرمح ؛ سینه ٔ نیزه که نزدیک سنان باشد. ج ، عاملات و عوامل . (منتهی الارب...
عاملة. [ م ِ ل َ ] (اِخ ) بنت مالک بن ودیعةبن عفیربن عدی از کهلان از قحطانیه . ام جاهلی است که خاندان او از پسران او حارث بن مالک بن ودیع...
عاملة. [ م ِ ل َ ] (اِخ ) ابن سبأبن یشجب بن یعرب بن قحطان ، جد جاهلی است که برادر حمیر و کهلان است . (از الاعلام زرکلی ).
عمله . [ ع َ م َ ل َ ] (اِخ )نام تیره ای است از بهمنی از شعبه ٔ لیراوی ، از ایلات کوه گیلویه ٔ فارس . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 89).
عمله . [ ع َ م َ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان دربند بخش مرکزی شهرستان کرمانشاه . 360 تن سکنه دارد. آب آن از چم لوخ و محصول آن غلا...
املة. [ اِ ل َ ] (ع اِ) ۞ امید. (ناظم الاطباء) (آنندراج ). امل . تأمیل . (از اقرب الموارد). گویند ما اطول املته ؛ یعنی چه دراز است امید آن ....
املة. [ اَ م َ ل َ ] (ع اِ) ج ِ آمِل . (از اقرب الموارد). مددکاران مرد. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
عملة. [ ع َ ل َ ] (ع اِمص ) دغلی . ناراستی یا دزدی .(منتهی الارب ). سرقت یا خیانت . (از اقرب الموارد).
« قبلی صفحه ۱ از ۳ ۲ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.