اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عراق

نویسه گردانی: ʽRʼQ
دوال استخوان با گوشت . || آب صافی . || باران بسیار. (منتهی الارب ). || قطر طناب تنها. (از اقرب الموارد). || باقی مانده ٔ گیاه ترش . (منتهی الارب ). بقایای حمض . (از اقرب الموارد). باقی مانده ٔ شور گیاه . (منتهی الارب ). || گرداگرد ناخن . (اقرب الموارد)(منتهی الارب ). || کِفاف گوش . اطراف گوش . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). و من الاذن کفافها. (اقرب الموارد). || پیرامون سرای . || درز محیط سفره . (از اقرب الموارد). || آنچه در شکم است بالای ناف به پهنای شکم . ج ، أعرقة، عُرُق . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || اطراف نهر از نزدیک آن تا منتهای آن . (اقرب الموارد). ج ، عُرق و عُرُق . (منتهی الارب ).
عراق . [ ع ِ ] (ع اِ) کرانه ٔ دریا بدرازا. ج ، عُرق وعُرُق و اعرقه . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || درون پر مرغ . (منتهی الارب ). جوف الریش . (اقرب الموارد). || کناره ٔ آب . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || درز، دو تا دوخته در زیر توشه دان و مشک . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || پوست پاره که بر ملتقای دو چرم در اسفل توشه دان دوزند. دوال که بدان درزهای مشک را فراگیرند.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
عراق . [ ع َ ] (اِخ ) محله ٔ بزرگی است به شهر اخمیم مصر. (معجم البلدان ).
عراق . [ ع ِ ] (اِخ ) کشور عراق یا عراق عرب در حال حاضر از ممالک ، واقع در جزیرة العرب و همجوار کشور ایران است و حدود آن : از شمال ، ترکیه ، و ...
عراق . [ ع ِ ] (اِخ ) عراق عجم : اهل ع-راق در عرقند از حدیث توشروان به نام تست شرف وان و خیروان . خاقانی .قدرش عراقیان چه شناسند کز سخن ...
عراق . [ ع ِ ] (ع اِ) نام پرده ای است در موسیقی که به وقت چاشت سرایند. (آنندراج ) : تا مطربان زنند لبینا و هفت خوان در پرده ٔ عراق و سرزیر ...
عراق . [ ع ُ ] (ع اِ) استخوان که گوشت آن خورده شده باشد. (اقرب الموارد). استخوان با گوشت . (منتهی الارب ) || آب صافی . (منتهی الارب ) (اق...
عراق. {عِ.}. (ا. خاص). عراق یک مقام موسیقی است. در موسیقی قدیم ایران، عراق جزء دوازده مقام اصلی بوده‌است.[۱] در موسیقی عربی، عراق جزء خانواده‌های اصلی...
آل عراق . [ ل ِ ع ِ ] (اِخ ) نام سلسله ای از ملوک پیش از اسلام خوارزم .و این سلسله نسب خود بکیخسرو می پیوسته اند و تا زمان سامانیان شبه قدرت...
جامع عراق . [ م ِ ع ِ ع ِ / ع َ ] (اِخ ) سلطان آباد عراق را که مشهور به شهرنو میباشد سپهدار بنا کرده و مقارن ساختن شهر مسجدی در ارک بنا کرده...
عراق عجم . [ ع ِ ق ِ ع َ ج َ ] (اِخ ) ایالت جبال را در قرون وسطی غالب اوقات عراق عجم نامیده اند تا با عراق عرب اشتباه نشود. ایالات جبال (...
عراق عرب . [ ع ِ ق ِ ع َ رَ ] (اِخ ) رجوع به عراق (کشور عراق ) شود.
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.