عزاء. [ ع َ ] (ع مص ) شکیبائی نمودن . (ازمنتهی الارب ). صبر کردن . (از اقرب الموارد). || نسبت کردن کسی را به پدرش . (از منتهی الارب ).
۞ || نسبت پذیرفتن به کسی و منسوب گردیدن بسوی او. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). منتسب گشتن به کسی به راست یا به دروغ . (از اقرب الموارد)
۞ .