عقاء
نویسه گردانی:
ʽQAʼ
عقاء. [ ع ِ ] (ع اِ) ج ِ عَقوة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به عقوة شود.
واژه های همانند
۵۷ مورد، زمان جستجو: ۱.۱۳ ثانیه
اقاء. [ اِ ] (ع اِ) وقاء. آنچه بدان چیزی را نگاه دارند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || سپر. (مهذب الاسماء). || (مص ) ناخوش داشتن طعام ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
(در برابر خانم) این واژه مغولی است و پارسی جایگزین، این است: پاتا pâtâ (پهلوی)****فانکو آدینات 09163657861
پانا . کیا . مهتر . سرکار . بزرگ . سرور
(= بزرگ، مهتر) پارسی جایگزین، اینهاست: سرور sarvar (پارسی نو)، سروشاب soruŝâb (پارتی: sroŝâv)**** فانکو آدینات 09163657861
آقا. (ترکی ،اِ) خواجه . کیا. مهتر. سراکار. سرکار. بزرگ . سَر. سَرور. میر. میره . خداوند. خداوندگار. سیّد. مولی . صاحب . و در صدر یا ذیل نامهای خاص ،...
آقا.(اِخ ) نام قلعه ای بکرمان . رجوع به کلاته ٔ آقا شود.
آغا. (ترکی ، اِ) خاتون . بی بی . سیده . ستی . بانو. بیگم . خانم . || زن . حرَم : اما شرط رعایت اصناف اربعه ، اول جانب حرمهای بزرگ اگرچه در ...
ده آقا. [دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از بخش خرقان شهرستان ساوه که نام قدیمی آن پوانک است . آب آن از قنات . سکنه ٔ آن 139 تن می باشد. در یکهزا...
ده آقا. [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کولیوند بخش سلسله ٔ شهرستان خرم آباد. واقع در 20هزارگزی باختر راه خرم آباد به الشتر دارای 240 تن ...