اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عقاء

نویسه گردانی: ʽQAʼ
عقاء. [ ع ِ ] (ع اِ) ج ِ عَقوة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به عقوة شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
کاظم آقا. [ ظِ ] (اِخ ) از نامهای مردان است .- امثال :کاظم آقا را کوظِم آقا خواندن (خُنْدَن )؛ چیزها را خلط کردن . (امثال و حکم دهخدا).
کاظم آقا. [ ظِ ] (اِخ ) (میرپنج ...) از صاحبمنصبان بریگاد قزاق در دوره ٔ مبارزه ٔ محمدعلیشاه با مشروطه خواهان . در تاریخ مشروطه ٔ ایران آمده است...
آقا و اینی . [ وُ اَ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) شورای برادر بزرگ و کوچک ، و توسعاً، مجمع و شورای شاهزادگان .
ارغون آقا. [ اَ ] (اِخ ) رجوع به ارغون (امیر... آقا) شود.
اسلام آغا. [ اِ ] (اِخ ) بنت امیر خضر میسوری . از زنان حرم امیر تیمور. (حبیب السیر جزو 3 از ج 3 ص 132 و 175).
بسطام آقا. [ ] (اِخ ) در تذکرةالملوک (چ 1323 هَ . ش . دبیرسیاقی ص 58) این نام به عنوان داروغه ٔ دفترخانه ای که در زمان شاه سلطان حسین صفو...
غرتشن آقا. [ غ ُ ت َ ش َ ](اِ مرکب ) در تداول عامه به شخص زورگو و لجوج اطلاق شود ۞ . غلتشن . قَلْتَشَن .
اسماعیل آقا. [ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان باباجان بخش ثلاث شهرستان کرمانشاه ، در 6000 گزی شمال باختری ده شیخ ، نزدیک سر طاویز. کوهستانی ،گرمس...
پسری با دول کوچک
چشمه گل آقا. [ چ َ م َ گ ُ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «چشمه ای است متعلق به نوا که از جنوب به شمال جاری است و نیم سنگ آب دارد»....
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۶ ۵ ۶ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.