اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

علوی

نویسه گردانی: ʽLWY
علوی . [ ع ُل ْ ] (اِخ ) مصطفی . وی از فضلای مصر است که در سال 1267 هَ . ق . متولد شد و در 1302 هَ . ق . در سن سی وپنج سالگی درگذشت . او راست : الثمرة الوافیة، در علم جغرافی . (از معجم المؤلفین ج 12 ص 265 از هدیة العارفین ج 2 ص 449 و معجم المطبوعات ص 1754 و فهرست الخدیویة ج 5 ص 38 و ایضاح المکنون ج 1 ص 347 و فهرس دارالکتب المصریة ج 6 ص 19).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۷۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
علوی . [ ع ُل ْ / ع ِل ْ / ع َل ْ ] (از ع ،ص نسبی ) منسوب به «علو» خلاف سفل . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || ملک و فرشته . (برهان )(غ...
علوی . [ ع ُ وی ی ] (ص نسبی ) منسوب به «عالیه ٔ» نجد (برخلاف قیاس ). رجوع به «عالیة» و عالی شود. و در شعر مراربن منقذ فقعسی آمده است : اًذ...
علوی . [ ع َل ْ وا ] (اِخ ) نام اسبی است . (منتهی الارب ).
علوی . [ ع َ ل َ ] (ص نسبی ) منسوب به علی . رجوع به علی شود. کسی که از اولاد علی بن ابی طالب (ع ) باشد. (ناظم الاطباء). مصطلح آن است که ...
علوی . [ ] (اِخ ) متوفی در سال 993 هَ . ق . او را دیوانی است به ترکی . و در کتاب زبدة الاشعار، 68 بیت از وی نقل شده است .
علوی . [ ع َ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مشهد اردهار بخش قمصر شهرستان کاشان واقع در 58 هزارگزی شمال باختری قمصر، درسر راه فرعی کاشان به...
علوی . [ ع َ ل َ ] (اِخ ) یحیی بن قاسم بن عمربن علی علوی حسنی یمانی صنعانی ، ملقب به عزالدین . رجوع به علوی یمانی شود.
علوی . [ ع َ ل َ ] (اِخ ) یحیی بن عبداﷲ علوی ، ملقب به ناصرالدین . عالم در علوم نقلی و عقلی . وی از امرا بود و مدتی نیابت قضا را در شیراز عهد...
علوی .[ ع َ ل َ ] (اِخ ) ناصربن رضابن محمدبن عبداﷲ علوی حسینی ، مکنی به ابوابراهیم . رجوع به علوی حسینی شود.
علوی . [ ع َ ل َ ] (اِخ ) میر محمدطاهر. شاعر. رجوع به علوی کاشانی شود.
« قبلی صفحه ۱ از ۱۷ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.