علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع ُ لا ] (اِخ ) شهری است به سواد وادی القری . (منتهی الارب ) (از متن اللغة).علا. (معجم البلدان ) (متن اللغة). موضعی است از ناحیه ٔ وادی القری ، که بین آن و شام واقع شده و پیغمبر (ص ) در راه خویش بسوی تبوک در آنجا فرودآمد، و در محلی که نماز گزارد مسجدی ساخته شد. (از معجم البدان ).
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۸۹ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالجلیل بیاضی . رجوع به علی بیاضی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالحسین بن سلطان موسوی حسینی . رجوع به علی موسوی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالحسین بن علی اصغر حائری ایروانی . رجوع به علی حائری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالحق حجاجی مالکی قوصی . رجوع به علی قوصی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالحمید آلوسی . ملقّب به علاءالدین . رجوع به علی آلوسی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالحمیدبن فخاربن معد موسوی حلی ، مشهور به مرتضی . رجوع به علی مرتضی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالحمید مغربی . رجوع به علی مغربی شود.
علی . [ ع َ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان . تابعی است . (منتهی الارب ).
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن احمدبن یونس بن عبدالاعلی صدفی مصری ، مکنّی به ابوالحسن . منجم مشهور قرن چهارم هجری است که درشوال ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن بَرنی . محدث است . (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ).