علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن صدرالدین موسی (شیخ خواجه ...) وی از صوفیان سلسله ٔ صفویه است که پس از پدرش صدرالدین موسی ، به ارشاد طبقه ٔ صوفیه منصوب گشت . و در اواخر عمر به قصد حج به زیارت کعبه رفت و فرزندش شیخ ابراهیم را به جانشینی خویش گماشت و در بازگشت از حج ، در راه مریض شد و درگذشت . (از حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 423). و رجوع به علی سیاه پوش شود.
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۲.۰۷ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن ابراهیم بن جباره ٔکندی محلی سخاوی مالکی ، ملقب به شرف الدین و مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن جبارة (...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن ابراهیم بن محمدبن عربشاه اسفرایینی شافعی مکی ، مشهور به عصامی و حفید. رجوع به علی عصامی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن اسحاق بن سالم بن اسماعیل بن عبداﷲبن موسی بن بلال بن عامربن ابی موسی عبداﷲبن قیس اشعری یمانی بصری ، م...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن خلیل خراسانی (علی اکبر نواب ...). رجوع به علی اکبر خراسانی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن شریف حسنی ، مکنی به ابوالحسن و ملقب به أعرج . از پادشاهان دولت سجلماسة در مغرب . رجوع به علی سجلماسی...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن شعیب بن میثم بن یحیی تمار اسدی کوفی بصری میثمی ، مکنی به ابوالحسن . رجوع به میثمی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن علی بن حسن بن عطیه ٔ ابیاری ، مکنی به ابوالحسن و ملقب به شمس الدین . رجوع به علی ابیاری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن قاسم بن محمد حسنی ، مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی حسنی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن موسی بن علی بن حسن بن محمد دمشقی شافعی ، مشهور به ابن عمادالدین و ابن وِس ّ، و ملقب به علاءالدین . متول...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن یوسف قونوی تبریزی شافعی ، ملقب به علأالدین و مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی قونوی شود.