علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن عباس ، مکنّی به ابوالحسن و ابومحمد و مشهور به ابوالاملاک و ملقّب به ذوالثفنات . وی جد خلفای عباسی بود و در سال 40 هَ . ق . متولد شد. او نیز مانند سید سجاد زین العابدین علی بن الحسین علیهماالسلام ، ملقّب به ذوالثفنات است . و او را پنج صد درخت زیتون بود و هر روز زیرهر درخت دو رکعت نماز می گذاشت . (از یادداشت دهخدا).در «منتهی الارب » آمده است که : «علی بن عبداﷲبن عباس » تابعی است . رجوع به ابوالاملاک و ذوالثفنات و نیز رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 14، 177، 182 و 193 شود.
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۷۵ ثانیه
کلاته علی خان . [ ک ت ِ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش حومه ٔ شهرستان بجنورد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
کلاته علی خان .[ ک َ ت ِ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بیزکی بخش حومه ٔ شهرستان مشهد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
کلاته علی عوض . [ ک َ ت ِ ع َ ع َ وَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان عرب خانه ٔ بخش شوسف شهرستان بیرجند. محلی کوهستانی و معتدل است . (از فرهنگ ج...
قاسم علی زرکش . [ س ِ ع َ زَ ک َ ] (اِخ ) یکی از دانشمندان عصر سلطان حسین میرزا است . وی از جمله ٔ اجله ٔ علماء کرام است و به کرم ذاتی و سخا...
علی دوست طغائی . [ ع َ ی ِ طُ ] (اِخ ) وی و «اوزون حسن » در سال 888 هَ . ق . امارت اخسی و مرغینان را به عهده داشتند. و در الذریعه آمده است ...
علی رکاب سالار. [ ع َ ی ِ رِ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بغدادی جوهری ، ملقّب به علم الدین و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علم الدین جوهری شود.
علی حکیم آبادی . [ ع َ ی ِ ح َ ] (اِخ ) ابن عبدالعظیم تبریزی خیابانی حکیم آبادی . رجوع به علی تبریزی شود.
علی حناوی زاده . [ ع َ ی ِ ح ِن ْ نا دَ/ دِ ] (اِخ ) ابن محمد حناوی زاده ، ملقّب به علاءالدین . نام او در کشف الظنون به صورت «علی بن امراﷲ حن...
علی صاحب الزنج . [ ع َ ی ِ ح ِ بُزْ زَ ] (اِخ ) ابن محمدبن احمد علوی . مشهور به صاحب الزنج . رجوع به صاحب الزنج شود.
علی شاه بنگالی . [ ع َ هَِ ب َ ] (اِخ ) ملقب به علاءالدین . سومین تن از سلاطین بنگاله ٔ غربی . رجوع به علاءالدین (علی شاه ) شود.